محل تبلیغات شما

خب الان در تاریخ 21 آبان 1398 هستیم و من حالا کاملن آگاهم که دارد چه اتفاقی می افتد.
تو برگشته ای و من دارم فکر می کنم چقدر زود گذشت
اولین بار وقتی آگاه شدم به دوست داشتنت که بهار بود.

بهار بود.
حست کردم
نفس هایت را شنیدم
و روز های اول اردیبهشت سال 95 بود که دوست داشتنم را آرام در گوشت نجوا کردم.
رفتی
به همین سادگی رفتی
اما من در همان اردیبهشت سال 95 ماندم
ماندم و ماندم و ماندم تا خودت نگرانم شدی.
و حالا برگشتی.
گفتا سر چه داری کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت دارم سر گدایی.
خوش برگشتی یار سفرکرده.
 

بازمی گردد هر آنچه که روزی سمتت بود...

گم شده ام یا تو را نمی شناسم؟

فقط دستانم پينه ندارد

ماندم ,سر ,بهار ,برگشتی ,دوست ,اردیبهشت ,و ماندم ,و من ,ماندم و ,بهار بود ,95 ماندم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نصب دستگاه تصفیه آب در یزد